فرض کنیم محصول یا خدمات فوق العادهای دارید. سرمایهی لازم برای تحقق رؤیای خود را نیز در اختیار دارید. در چنین موقعیتی سؤال بزرگ این خواهد بود که «آیا کسی را دارید که در کنار شما بایستد و کار را پیش ببرد؟»
امروزه بزرگ ترین علامت سؤالی که پیش روی کارآفرینان قرار میگیرد این است که چگونه میتوانند فرهنگ سازندهای در تیم خود به وجود بیاورند؛ فرهنگی که رؤیایشان را مدام در مسیر بزرگ تر شدن قرار دهد، تا جایی که به ۱۰۰ درصد پتانسیل حقیقی اش برسد. پاسخ این سؤال چیزی جز این نیست که باید فضایی برای افراد فراهم شود تا هم از لحاظ حرفهای و هم از لحاظ شخصی بتوانند در آن رشد کنند.
جدا کردن رشد حرفهای از توسعهی فردی، یک ترکیب متضاد است. هر یک از این دو مایهی حیات دیگری است. هرچه فضای احترام متقابل و ارتباط بی رودربایستی در محیط فراهم باشد، افراد بیشتر دلشان میخواهد در این محیط حضور داشته باشند و در آن کار کنند. در واقع، دشوار ترین بخش «کار»، آن بخشی است که به انسان مربوط میشود. برای حفظ بازده بالا و مدیریت استرس این قسمت، به توجه مداوم نیاز خواهد بود.
برای آن که از حرکت خود در مسیر درست مطمئن شوید، میتوانید این سؤالات را از خودتان و تیم تان بپرسید:
1- آیا نیات و اهداف مشترکی دارید که همه بر سرشان به توافق رسیده باشند؟
۲-آیا نقشها و مسئولیت های هر کس متوازن و مکمل نقشها و مسئولیت های بقیه است؟
۳- آیا جلسات شما به اندازهی کافی ساختارمند و انعطاف پذیر هستند که گفتگوی آزاد بتواند میان شرکت کنندگان آن شکل بگیرد؟
۴- آیا تیم شما رهبریِ شفاف و مثبتی دارد؟
۵- آیا اعضای تیم برای اظهار نظر و مشارکت با یکدیگر به اندازهی کافی خود را آزاد میبینند؟
6- آیا فناوری اطلاعات تیم شما به روز است؟
۷- آیا برای حل و فصل تعارضات و اختلافات ساز و کاری دارید؟
۸- آیا فرایند مناسبی برای تصمیم گیری دارید؟
۹- آیا در مورد راه های برندینگ خود روی شبکه های اجتماعی به اجماع رسیده اید؟
۱۰- آیا برای یادگیری و توسعهی فردی شیوهای در نظر گرفته اید؟
۱۱- آیا ساز و کار قابل اعتمادی برای استفادهی مداوم از انتقادات و پیشنهادات دارید؟
پاسخ های شما و تیم تان به این پرسش ها، مشخص خواهد کرد برای گفتگو و مشارکت بیشتر و اثربخش تر، به چه چیزهایی نیاز دارید. مسئله این است که نگاهی بر آنچه که واقعاً در جریان است بیاندازید و معایب را مخفی نکنید. وانمود کردن به اینکه همه چیز خوب است کاری از پیش نمیبرد؛ باید با خودتان صادق باشید.
هیجان کارآفرینی و خلق چیزی تازه در این است که به دنبال مطلوب ترین نتیجه، از هیچ تلاشی فروگذار نباشید و مدام فرایند های خود را اصلاح کنید و بهبود ببخشید.
تا به حال تأکید زیادی روی آموزش مبتنی بر نقاط قوت وجود داشته است. ایدهی این نگرش، تمرکز روی نقاط قوت افراد و نگرانی نداشتن بابت نقاط ضعف آنهاست. با این حال، هر کسی که تنیس بازی کرده باشد این را به خوبی میداند که اگر بک هند ضعیفی داشته باشید ممکن است بازی را ببازید؛ حتی اگر تمام جنبه های دیگر بازی تان در حد کمال باشد.
در محیط امروز، تمرکز بر توامندسازی فرد در کنار توانمندسازی کل تیم است. این به آن معناست که در کنار نقاط قوت، باید به دنبال نقاط ضعف نیز بگردیم. نقطهی مطلوب آن است که میان کار های ساده و نقاط قوت، و کارهای دشوار و نیازمند تلاش بیشتر، به تعادل برسیم.
حتماً سؤالات بالا را از خودتان و اعضای تیم تان بپرسید و از همه بخواهید پاسخ های خود را از ۱ (ضعیف) تا ۵ (قوی) امتیازدهی کنند تا مشخص شود روی چه چیزهایی باید بیشتر کار کنید. اگر این سؤالات را حداقل ماهی یک بار بپرسید و امتیاز های حاصل را بررسی و مقایسه کنید، نقشهی راه فوق العاده مفیدی در اختیار خواهید داشت که به شما کمک میکند به نقطهی مطلوب خود برسید.
لطفاً در مورد مطلب فوق ستاره بدهید :
طراحی سایت ۱۱ سؤال حیاتی برای سنجش و رصد اثربخشی تیمی Rated 5 / 5 based on 1 reviews.
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟