هر کدام از ما در زندگی خود موفقیتها و شکست هایی داشته ایم. گاهی اوقات اوضاع کاملاً مساعد پیش میرود، گاهی اوقات نیز همه چیز به بدترین شکل ممکن رقم میخورد.
جان اکاف، نویسندهای موفق و سخنرانی پر طرفدار است. او در تازه ترین کتاب خود به توصیف چهار گذار میپردازد که هر کسی در زندگی حرفهای با آنها روبرو میشود و به سراغ چهار منبع لازم برای پشت سر گذاشتن هر یک از این چهار دوره نیز میرود. اکاف در میانهی صحبت هایش در مورد شغل و زندگی حرفه ای، به نکات جالبی در مورد ۲ عامل کلیدی اشاره میکند که در نهایت برای موفقیت یا شکست هر کسی در زندگی شخصی و شغلی، تعیین کننده محسوب میشوند.
نگرش ها
به اعتقاد اکاف، یکی از این دو عامل کلیدی، بهره مندی از نگرش مثبت به جای نگرش منفی است. او میگوید: «نگرش منفی قاتل زندگی شغلی شماست. من به عنوان کسی که در گذشته نگرشی منفی داشته و به خاطر همین نگرش منفی حتی اخراج شده، این را از روی تجربه میگویم. به طور خلاصه، نگرش منفی، فرصت های مثبتی که همیشه در دسترس انسان های فوق العاده قرار دارند را از بین میبرند».
این جملهی آخر به طور قطع جملهی تأمل برانگیزی محسوب میشود، چرا که نه تنها درست است بلکه صحت آن میتواند به حوزه های دیگر زندگی نیز تعمیم یابد.
یکی از کارآمد ترین نکاتی که اکاف به آنها اشاره میکند تمایز قائل شدن میان انتخاب یک نگرش و تغییر آن است.
او در این باره میگوید: «تغییر یک نگرش خیلی طول میکشد، اما در هر لحظه میتوان نگرش تازهای انتخاب و اتخاذ کرد. رمز این کار آن است که هر روز آگاهانه نگرش مورد نظر خود را انتخاب کنید تا اینکه بالاخره نگرش مد نظر شما در وجودتان نهادینه شود».
انتظارات
جنبهی دیگری که علی رغم اثرگذاری اش بر موفقیت یا شکست افراد در زندگی، اغلب مغفول واقع میشود انتظارات آنهاست. اکاف اظهار میکند همان گونه که باید هر روز نگرش مورد نظرمان را انتخاب کنیم، به تبع این نگرش باید دست به تعدیل انتظاراتمان نیز بزنیم.
او میگوید: «چالش موجود در این کار آن است که در بسیاری از موارد، ما انتظارات ناگفته و نادانستهای از شغل خود داشته و توقع داریم کارمان چیزی باشد که در واقع نیست. این برای هیچ کس چندان جالب نیست؛ نه شما، نه همکارتان، نه رئیس یا سازمانتان».
یکی از راهکار های پیشنهادی او برای تعدیل این عامل آن است که انتظارات خود از شغل، زندگی شغلی و یا هر حوزهی دیگری را دقیقاً شناسایی و تبیین کنید.
او در این باره میگوید: «صادقانه از خودتان بپرسید از کارتان چه انتظاراتی دارید؟ خواستهی شما از شغلی که دارید چیست؟ پول؟ شهرت؟ انعطاف پذیری؟ تعامل با دیگران؟».
همان طور که هیچ کس نمیتواند به جای شما ورزش کند و وزن کم کند، هیچ کس هم نمیتواند به جای شما پاسخ این سؤالات را بدهد؛ خودتان باید این کار را انجام دهید. باید این سؤالها را از خودتان بپرسید و صادقانه به آنها پاسخ دهید.
اکاف میگوید وقتی انتظارات خود از شغلتان را مشخص کردید میتوانید قدم های لازم برای پر کردن خلاء های احتمالی را بردارید.
او در توضیح میافزاید: «برای مثال اگر شغلتان شما را منزوی میکند در حالی که واقعاً دوست دارید با دیگران در تعامل باشید، شاید بد نباشد خارج از حوزهی مسئولیت های رسمی تان دست به فعالیت های داوطلبانه بزنید. مثلاً میتوانید برای ارائهی مشاوره به صورت نیمه وقت درون شرکت خود داوطلب شوید تا به این بخش از روحیات خود نیز توجه کرده باشید. اما قدم اول آن است که انتظارات شخصی خود را صادقانه ارزیابی و درک کرده باشید».
با اینکه اکاف نگرش و انتظارات را در حیطهی موفقیت های شغلی مطرح کرده، به راحتی میتوان دریافت که این دو را میتوان به تمام جنبه های زندگی تعمیم داد؛ بخش بزرگی از نارضایتیها و ناراحتی های ما در زندگی از همین نگرش های نادرست و انتظارات نابجا ناشی میشوند.
به این ترتیب بازنگری در این دو بعد در هر حوزه ای، اعم از روابط شخصی، تعاملات خانوادگی یا دوستانه، میتواند برای هر کسی مفید واقع شود.
اگر میخواهید تغییر کنید اما نمیدانید از کجا باید شروع کنید، رجوع به یک مشاور مناسب یا دوست معتمد را مد نظر قرار دهید و در این باره با او صحبت کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که از شر انتظارات و نگرش های محدود کنندهی خود خلاص شوید.
لطفاً در مورد مطلب فوق ستاره بدهید :
طراحی سایت ۲ عامل ذهنی تعیین کننده موفقیت یا شکست شما در زندگی شخصی و شغلی Rated 4.9 / 5 based on 8 reviews.
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟